تشکیل پرونده برای یک سفر همیشگی
هوالمحبوب
نام: انسان نام خانوادگی: آدمی زاد نام پدر: آدم نام مادر: حوا
لقب: اشرف مخلوقات نژاد: خاکی صادره: دنیا
ساکن: کهکشان راه شیری ، منظومه شمسی ، جنب کره ماه ، کره زمین
مقصد: برزخ ساعت پرواز: هر وقت که خدا صلاح بداند
مقصد نهایی : بهشت ، اگر نشد جهنم
وسایل مورد نیاز :
دو متر پارچه سفید – عمل نیک – انجام واجبات و ترک محرمات – امر به معروف و نهی از منکر – دعای والدین و مومنین – نماز اول وقت – ولایت ائمه اطهار(ع) – اعمال صالح – تقوا و ایمان
توجه:
خواهشمند است برای رفاه خود خمس و زکات را قبل از پرواز پرداخت نمایید.
از آوردن ثروت ، مقام ، منزل ، ماشین حتی در داخل فرودگاه جداً خودداری شود.
حتماً قبل از حرکت به بستگان خود توصیه کنید تا از آوردن دسته گلهای سنگین و سنگ قبر گران و طلایی و نیز مراسم پر خرج خودداری کنند.
جهت یادگاری قبل از پرواز از اموال خود بین فرزندان و امور فقرا و مستضعفین تقسیم نمایید.
از آوردن بار اضافی از قبیل " تهمت ، غیبت ، حق الناس و ... خودداری شود.
جهت کسب اطلاعات بیشتر به قرآن و سنت پیامبر(ص) مراجعه شود.
تماس و مشاوره به صورت شبانه روزی ، رایگان ،مستقیم و بدون وقت قبلی امکان پذیر می باشد.
در صورتی که قبل از پرواز به مشکلی برخوردید با شماره های زیر تماس حاصل فرمایید :
186- سوره بقره 45- سوره نساء 129- سوره توبه
55- سوره اعراف 20 و 30- سوره طلاق
امیدوارم سفر آسوده ای را در پیش داشته باشیم.
سرپرست کاروان : حضرت عزرائیل
|
عجیب بود رابطه میان این دو پدر و پسر . من گمان نمی کنم در تمام عالم ، میان یک پدر و پسر این همه تعلق ، این همه عشق ، این همه انس و این همه ارادت حاکم باشد. من همیشه مبهوت این رابطه ام . گاهی احساس می کردم که رابطه حسین(ع) و علی اکبر(ع) فقط رابطه یک پدر و پسر نیست . رابطه باغبان با زیباترین گل آفرینش است.رابطه عاشق و معشوق است . رابطه دو انیس و همدل جدایی ناپذیر است . احساس می کردم رابطه علی اکبر(ع) با حسین(ع) فقط رابطه یک پسر با پدر نیست. رابطه ماموم و امام است . رابطه محب و محبوب است و اگر کفر نبود ، می گفتم رابطه عابد و معبود است .
نه ... چگونه می توانم با این زبان الکن به شرح رابطه میان دو اسم اعظم بپردازم؟ بارها در کوچه پس کوچه های این رابطه ، گیج و منگ ، گم می شدم . می ماندم که کدامیک از این دو مرادند و کدامیک مرید؟ مراد حسین(ع) است یا علی اکبر(ع) ؟ اگر مراد حسین(ع) است – که هست – پس این نگاه مریدانه او به قامت علی اکبر(ع) ، به راه رفتن او ، به کردار او و حتی به لغزش مژگان او از کجا آمده است؟ ! و اگر محبوب ، علی اکبر(ع) است پس این بال گستردن و سر ساییدن در آستان حسین(ع) چگونه است ؟
میلاد اشبه الناس ؛ خلقاً و خلقا به رسول الله (ص) ، مؤذن کربلا حضرت علی اکبر(ع) و روز جوان بر جوانان ولایتی بالاخص جوانان مجمع فرهنگی سیدالشهدا(ع) مبارک باد.
|
می دونید بعضی اوقات فرصتهایی برای هر کسی پیش میاد که اگه ازش استفاده نکنه بعداً پشیمون می شه .اگر خدا بخواد و امام رضا(ع) بطلبه بچه های سیدالشهدا(ع) از کنار پنجره فولاد امام رضا(ع) دعاتون می کنند.
آقا جان سلام و رحمة الله
دلم خیلی واستون تنگ شده ، نمی دونم چرا الان اشکهام هم دارند کمکم می کنند . کاری به دور و بریهام ندارم . آقاجان امروز نمی خوام مثل بعضیا بگم ماشین و خونه و ... ندارم چون خدا خیلی بهترشو برام جور کرده ، اونم مهر شما اهل بیته که تو دلم لونه کرده .اومدم بگم هوای پدر و مادر و رفقام رو داشته باشی. اینها هم مثل من هر کدامشون یه غم و غصه ای دارند مشکل تو زندگیشون فراوونه.شاید بعضی هاشون درد و دلشون رو با هیچ کسی نمی تونند بگند. شاید روی کاغذ می نویسند و بعد پارش می کنند و می ریزند دور.
آقا ی مهربونم : به شما می گن ضامن آهو چون بین اون آهو و صیاد واسطه شدی .آخه قربونت برم ما که از آهو کمتر نیستم بیا بین ما و خدا واسطه شو .از بس گناه کردم خجالت می کشم ازش عذر خواهی کنم.
آقاجان ، امروز پاک زندگی کردن خیلی سخته ، تو جبهه دشمن معلوم بود روبرو می جنگید اما حالا چی ؟ هر طرف که نگاه می کنی دشمنه اما این دشمن با چیزهای قشنگ داره گولمون می زنه یه روز با مواد مخدر یه روز با لباسهای تنگ و چسبان و آب رفته وبار دیگه با....
آقای مهربونم: به خدا قلبم پاکه ، مهر شما اهل بیت تو وجودم موج می زنه.هرگز قلباً راضی نیستم ازتون جدا بشم کمکم کنید ، تو رو به جان مادرت ، به جو ن مولامون که همه چشم انتظارشند، تنهام نذارید. دستم رو بگیرید .نذارید بیشتر از این ازتون فاصله بگیرم...
ببخشید : امروز اینقدر سرتون رو درد آوردم.آخه هیچوقت اینطور دلم نگرفته بود و کسی رو مثل شما پیدا نکرده بودم تا باهاش درد و دل کنم.
آقا جون: خیلی ها التماس دعا دارند .
خدا نگهدار: …
و لحظاتی بعد در میان جمعیت عاشق این نامه در ضریح امام رضا(ع) جا خواهد گرفت .... انشاءالله .
|
در شبی بارانی، با دل سوزانم،دیده ی گریانم
پله پله به ملاقات خدا می رفتم
پله ها برعکس است جای آنکه برود رو به در عرش خدا
در سراشیبی بود وای برمن چه سیه چالی بود
بین این چاه جفا یوسفی گرم دعا، چه ضعیف است صدا
گوش من تیز شده
-لا معبودَ سِواک
لا معبودَ سِواک
لا معبودَ سِواک
حلقه های زنجیر؛ مثل یک تسبیح است؛ ذکر: سبحان الله
چه غریب است این مرد
لب او گرم نیایش باشد با دعا و قرآن؛ وقف او لحظه ی سوزش باشد
-سوزش زخمانش- . همه جایش زخم است
بین زنجیر ستم می لرزید بین آن ظلمت محض، مثل خورشید فقط می تابید
آسمان را مَثَل سقف سیاهی می دید
دل او پر تب بود؛ صبح و ظهر و سحر و عصر برایش شب بود
و کمی هم شده مثل عمه...عاشق زینب بود
بی حبیب و خسته، نافله بنشسته، ساق او بشکسته
چه غریب است این مرد
جای آنکه برسد یک نفر یاری او، بهر غمخواری او، به پرستاری او...
زن رقاصه سراغش آمد
شهوت از دامن او می بارید، بی حیا می رقصید، دور آقای جهان می چرخید
ذکر می گفت آقا:....وای از روز جزا........
زن رقاصه تکانی خورد و به همان شکل که او می چرخید......
ناگهان حاجی شد و امامش کعبه.
آنکه با نیت عصیان آمد، مثل شیطان آمد، به دلش پرتو ایمان آمد ...
یک زن مومنه شد.نادم و گریان رفت.
چه غریب است این مرد
یک یهودی شده زندانبانش و بلای جانش
آن زمانی که به زندان آمد، چار شانه، مثل یک مرد دلیر؛ ولی افسوس!!!!شده خسته و پیر
بین زنجیر اسیر و از این زندگی سخت شده آقا سیر
گل امید دلم پرپر شد، نفس آخر شد، زائرش مادر شد... سر او را به روی دامن برد ...
و نوازش می کرد چشمهایش را بست...و دل عشق شکست
و دل عشق شکست
و دل عشق شکست
چه غریب است این مرد
روز بعدش در زندان وا شد، عالمی غوغا شد، چشمها دریا شد
روی تخته پاره جسدی پیدا شد
یک نفر داد زنان لا اله...
دیگری دادی زد : مگر این مرد مسلمان بوده؟ آری او بوده امام، لیکن او رهبر هر رافضی است و به این نام صدایش کردند و به روی پل بغداد رهایش کردند
چه غریب است این مرد
سینه ها زار و غمین، دیده ها شد گریان، بدن ذریه ی فاطمه بر روی زمین، آفتاب سوزان
چه کفنها که برای بدنش آوردند تن او پوشاندند
و رضا آمد و بر جسم پدر خواند نماز...
دلتان رفته کجا؟؟؟؟؟؟ کرببلا؟؟؟؟؟
وای از روز حسین.....لا یوم کیومکْ، یا اباعبدالله.......
***
به مجلس روضه مشرف شوید "
جلسه هفتگی هیئت عزاداران سیدالشهدا(ع) همزمان با شب شهادت امام موسی کاظم(ع)
در آدرس ذیل برگزار می گردد.
میدان خراسان - خیابان خراسان - مسجد طوس
همراه با نماز مغرب و عشاء
|
ماجرای بستری شدن همسر رهبر انقلاب در بیمارستان
"چندی پیش همسر مقام معظم رهبری بیمار شد و برای عمل جراحی به بیمارستان بقیهالله رفت. همسر ایشان با وجودی که چند روز در بیمارستان بستری بود، هیچکس اطلاع نداشت که همسر مقام معظم رهبری هستند و همه کارها اعم از دریافت ویزیت، دارو و سایر کارها را در نوبت انجام دادند. دو روز مانده به مرخص شدن همسر رهبر انقلاب، به مسئولان بیمارستان خبر دادند که مقام معظم رهبری قصد دارد برای عیادت به بیمارستان بقیهالله بیایند؛ با آمدن رهبر انقلاب به بیمارستان، مسئولان آنجا تازه فهمیدند که آن خانم، همسر رهبر معظم انقلاب بوده اند. "
* غبارروبی مرقد مطهر حضرت امام رضا(ع) و دستمال متبرک
هنگام غبارروبی مرقد مطهر حضرت امام رضا(ع) خدام حرم دستمالهای سفید آغشته به گلاب ناب را برای غبارروبی به افراد میدهند. مقام معظم رهبری پس از مقداری غبارروبی، دستمال را به سر و صورت خود میکشند. ایشان در یکی از غبارروبیها به آقای واعظ طبسی (تولیت آستان قدس رضوی) فرمودند: آیا میتوانم این دستمال متبرک را برای خود بردارم؟
مقام معظم رهبری، تولیت آستان قدس رضوی را به آقای واعظ طبسی سپرده بودند، ولی با این حال، برای برداشتن پارچه متبرک به غبار ضریح امام رضا(ع) از او اجازه میگیرند. احترام مقام معظم رهبری به قانون برای همه ما درس است.
ایشان پس از کسب اجازه از آقای واعظ طبسی در حالی که چشمهایشان پر از اشک بود و به راز و نیاز مشغول بودند، با دقت، دستمال را تا کردند و در جیب خود گذاشتند. برای ما خیلی زیبا بود که آقا در آن حال، اینهمه توجه دارند که دستمال متبرک را تا کنند و با نظم کامل در جیب خود قرار دهند.(حجتالاسلام حقانی)
*اگر بقیه افراد میتوانند،فرزندان من هم بیایند
زمانی که ضریح مطهر حضرت امام رضا(ع) در حال تعویض بود، در خدمت مقام معظم رهبری به پابوسی امام هشتم(ع) مشرف شدیم. مقام معظم رهبری برای زیارت در کنار مرقد آن امام(ع)، مشغول راز و نیاز بودند، چون ضریح را برداشته بودند، حضور در کنار قبر، رنگ و بوی دیگری داشت. بعد از پایان راز و نیاز حضرت آیتالله خامنهای، آقای واعظ طبسی به ایشان عرض کردند: آقازاده هم بیایند نزدیکتر تا از نزدیک امام را زیارت کنند. معظمله فرمودند: پس بقیه چی؟ این دقت را همواره حضرت آقا دارند. ایشان امتیاز ویژه و خاصی را برای فرزندانشان قایل نیستند. در آن روز هم فرمودند: اگر بقیه افراد میتوانند از نزدیک قبر امام هشتم(ع) را زیارت کنند، فرزندان هم بیایند. پس از بیان آقا، همه توفیق حضور یافتند.(حجتالاسلام حقانی)
* شما به منزل بروید
"یک روز مهمان مقام معظم رهبری بودم. فرزند ایشان آقا مصطفی نیز نشسته بود که سفره گسترده شد، آیتالله خامنهای به وی نگاهی کرد و فرمود: شما به منزل بروید. من خدمت ایشان عرض کردم: اجازه بفرمایید آقازاده هم باشند، من از وی درخواست کردهام که باهم باشیم. آقا فرمودند: این غذا از بیتالمال است، شما هم مهمان بیتالمال هستید. برای بچهها جایز نیست که بر سر این سفره بنشینند. ایشان به منزل بروند و از غذای خانه میل کنند. من در آن لحظه فهمیدم که خداوند چرا این همه عزت به حضرت آقا عطا فرموده است. "(آیتالله جوادی آملی)
* آیا درس همه پخش میشود
درس خارج از ایشان خیلی کار میبرد. به انصاف از درسهای بسیار خوب حوزه هم است، یکبار به آقا عرض کردم: آقا دوستان رادیو مایلند درس شما را پخش کنند و درس برخی از مراجع قم را هم پخش میکنند. پرسیدند آیا درس همه پخش میشود و این امکان برای همه است، گفتم نه، مگر رادیو چهقدر ظرفیت دارد؟ گفتند: پس من هم نمیخواهم پخش شود. (حجتالاسلام مروی)
* در ایران معلولین مثل من زیاد هستند
حضرت آقا، سینهشان از آن بمبی که در ششم تیرماه 1360 در مسجد ابوذر تهران منفجر شد، احتیاج به رطوبت و هوای مرطوب دارد. دست راست هم لمس است. سفر چین، در خدمت آقا بودم. دکترهای طب سوزنی به آقا گفتند در عرض یک هفته دست شما را راه میاندازیم. آقا فرمودند: در ایران معلولین مثل من زیاد هستند. اگر همه آنها آمدند، من هم میآیم.(امیر علیاصغر مطلق)
به قول یه جوونی ، همین کارهاست که آقا رو برای ما آقا کرده...
سلامتی مقام معظم رهبری صلوات.
|